بسم الله الرحمن الرحیم
شیعه کیست و چه میگوید ؟
نوشتهی: مسعود بسیطی و زهرا مرادی
در دورهی «شیعه کیست و چه میگوید؟ » دربارهی ظهور تشیّع، مبانیِ اعتقادیِ شیعه و معرفی اسلام حقیقی، سخن خواهیم گفت.
درس نهم: اخلاق و رفتار مورد تایید تشیّع
مروری بر گذشته:
در جلسات گذشته، دربارهی مبانی تفکر شیعه (علم و عقل) صحبت شد و اصول اعتقادی تشیّع مورد بررسی قرار گرفت. در این درس، به این موضوع میپردازیم که محصول عملی و نهاییِ پایبندی به مبانیِ شیعی و باورداشت اصول تشیّع، چیست؟ به بیان دیگر، کسی که در مکتب تشیّع و بر اساس آموزههای شیعی تربیت میشود، چه ویژگیهای رفتاری و اخلاقی دارد و چگونه باید باشد تا یک شیعهی حقیقی محسوب گردد؟ اخلاق و سیرهی رفتاریِ مورد تایید مکتب تشیّع چیست و شیعهی حقیقی کیست؟
نتیجهی باورداشت اصول اعتقادی تشیّع بر رفتار انسان
- خودکنترلی:
کسی که به «توحید» با تعریفی که در درس سوم به آن اشاره شد، اعتقاد داشته باشد، خداوند متعال را آگاهتر از خود به احوال و نیات و کردار خویش میداند.[1]
شاید در نگاه اول، چنین باوری، یک مسئلهی بدیهی و مورد پذیرشِ همهی موحدان، به نظر بیاید؛ اما واقعیت این است که در عمل، به این حقیقت مهم، کمتر توجه میشود. دلیلِ این مدعا آن است که بسیاری از کارهای قبیحی را که در تنهایی به راحتی انجام میدهیم، در حضور دیگری – حتی اگر کودکی کم سن و سال باشد – حیا میکنیم و از انجامشان منصرف میشویم. اما خداوند را به اندازهی وجود همان کودک، حاضر و شاهد نمیبینیم و از کارهای ناشایست حَذَر نمیکنیم.
امام صادق علیه السلام در این باره چنین تذکر میدهند:
«طوری خدا را در نظر داشته باش که گویی او را میبینی. زیرا اگرچه او را نمیبینی اما او تو را میبیند. اگر شک داری که خداوند تو را میبیند پس به او کافر شدهای و اگر یقین داری که او تو را میبیند و [با این حال] آشکارا معصیتش میکنی، پس به درستی که او را بی ارزشترین ناظران دربارهی خود پندانشتهای.»[2]
شیعهی حقیقی، زیر نظر مربیانی همچون امام صادق علیه السلام، به گونهای تربیت شده که خداوند متعال را همواره ناظر و آگاه بر رفتارش میبیند و بر این اساس حتی در جایی که ظاهرا هیچ مجری قانونی وجود ندارد و جریمه و تنبیهی از سوی دیگران او را تهدید نمیکند، «خودکنترل» است. چنین فردی از انجام هرگونه عمل قبیح و غیر عقلانی در محضر پروردگار، حیا میکند[3] و به شدت مراقب رفتار و اعمال و حتی افکار و نیتهای خود است.
- خیرخواهی و امان برای همگان:
کسی که تحت آموزههای رسول رحمت و اهل بیت پاکش تربیت شده باشد، دیگران، همواره از دست و زبان و فکر و نیّتِ او در امان هستند. رسول خاتم میفرماید:
«ای مردم؛ هیچ بندهای مسلمان به حساب نمیآید، مگر اینکه مردم از دست و زبانش آسوده باشند.»[4]
امیر مومنان نیز میفرماید:
«آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران نيز دوست بدار و آنچه را که نسبت به خود نمیپسندی برای دیگران نيز مپسند ...»[5]
به راستی اگر مردم جهان تنها همین یک آموزه از اهل بیت را که فرمودند «هرچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند ...» رعایت کنند، دنیا چه گلستانی خواهد شد! دیگر کسی به حق دیگران تجاوز نمیکند؛ کسی کم فروشی نمیکند؛ دروغ نمیگوید؛ خیانت نمیکند؛ فخر نمیفروشد؛ ظلم نمیکند؛ تهمت نمیزند؛ دشنام نمیدهد؛ طبیعت را آلوده نمیکند؛ قوانین راهنمایی رانندگی را زیر پا نمیگذارد؛ ...
- عقلگرایی:
یک شیعهی واقعی میداند عقل، تشخیص دهندهی حق از باطل و درست از نادرست است و نزد خداوند متعال، عملی ارزشمند است که از روی «عقل» ناشی شده باشد.[6] پس هم در پرستش خداوندگار به بیراهه نمیرود، هم در رفتارش با مردم، حقّی را ناحق نمیکند و هم مرتکب فعلی نمیشود که برای جسم و روحش ضرر داشته باشد. چنین شخصی به سبب عقلگرایی و عقلمداری، مشاوری خوب، همنشینی امین و دوستی قابل اعتماد است.
- صداقت:
هیچ مکتب، مذهب و مرامی نیست که برای «صداقت» ارزش قائل نباشد. اما این موضوع، در تشیّع به اندازهای مهم است که پیشنیازِ دینداری و پایهی اصلیِ ایمان دانسته میشود.[7] یعنی کسی که راستگو و صادق نباشد، در آموزههای شیعی، نه دیندار است و نه مومن! از همین رو اهل بیت علیهم السلام چنین هشدار میدهند که اگر میخواهید ببینید شخصی دیندار و قابل اعتماد است، فریب نماز و روزه و ظاهر عباداتش را نخورید؛ بلکه ببینید چقدر راستگو و امانتدار است.[8] این صداقت باید هم در نیت، هم در کلام و هم در رفتار فرد جاری باشد.[9]
شیعه، مفتخر به پیروی از اهل بیتی است که از جانب خدای متعال مصداق بارز صداقت معرفی شدهاند.[10]
- امانتداری و تعهد:
یکی دیگر از نتایج تربیت شیعی «امانتداری» است. شیعهی حقیقی، امین مردم است و در مالی که به وی سپرده شده، یا در مورد رازی که از کسی میداند، یا دربارهی عهد و پیمانی که با کسی بسته، ... خیانت نمیکند. چراکه در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام چنین آموخته که امانت را به صاحبش برگرداند حتی اگر آن فرد، دشمنش یا فاجر و بدکردار باشد![11]
در این مسیر، والاترین الگوی شیعه، رسول خاتم است که در بین دوست و دشمن به «محمد امین» شهره بود.[12] رسول خاتم آنچنان به امانتداری پایبند بود که حتی وقتی مشرکان و کفار مکه، نقشهی ترور ایشان را کشیدند و پیامبر مجبور به ترکِ مکه به مقصد مدینه شد، دلنگران امانتهایی بود که از همان مشرکان مکه در دست داشت. به همین سبب امانتهای ایشان را به علی بن ابیطالب سپرد که در اولین فرصت، همه را به صاحبانشان بازگرداند و تا این ماموریت را انجام نداده، به پیامبر در مدینه ملحق نشود.[13]
- حقپذیری:
شیعهی حقیقی، حقپذیر است.
اگر چیزی را حق یافت، عناد نمیورزد،[14]
لجاجت نمیکند،[15]
تعصّب به خرج نمیدهد،[16]
حسادت نمیکند،[17]
طمع نمیورزد،[18]
بلکه با خضوع تمام، آن حق را میپذیرد اگرچه برایش تلخ و سخت باشد.[19]
شیعه، در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام آموخته: آن کس كه از حق روى بگرداند سرانجام بدی در انتظارش خواهد بود[20] و هرکس با حق در اُفتد، نابود میگردد.[21] در مقابل، هرکس حقپذیر باشد، به رستگاری و نجات میرسد.[22]
- تلاش و دوری از خمودگی
در مکتب تشیّع، به کار و تلاش، قویاً توصیه و از تنبلی و خمودگی، به شدت نهی شدهایم.[23] در آموزههای شیعی تلاش برای کسب روزیِ حلال، از برترین عبادتها محسوب میشود[24] و خداوند، بندهای را که زیاد میخوابد و بیکار است، دوست ندارد.[25] همچنین، شیعیان به داشتنِ پشتکار و استقامت در انجام کار خیر و عاقلانهای که آغاز کردهاند، سفارش شدهاند.[26]
- احترام به حقوق انسانها، حیوانات و گیاهان
در روزگارانی که هرکس زورش بیشتر بود، بیشتر ظلم میکرد و به این رفتار، مباهات میکرد، رسول رحمت، مردم را نه تنها به رعایت حقوق همنوع، بلکه به رعایت حقوق حیوانات و گیاهان دعوت مینمود. مثلا میفرمود:
«حیوان، شش حقّ به گردن صاحب خود دارد: هر گاه از آن پیاده شد علفش دهد، هرگاه از آبى گذشت آبش دهد، به ناحقّ آن را نزند، بیشتر از قدرتش آن را بار نكند، بیشتر از توانش آن را راه نبرد و مدت زیادى روى آن درنگ نكند.»[27]
و یا میفرمود:
«هرگز درختی را تا مجبور نشدهاید، قطع نکنید.»[28]
و حتی در مواقعی که در دفاع از حق و مظلومان، علیرغم میلش مجبور به جنگ میشد، علاوه بر آنکه به سپاهیان خود سفارش میکرد مراقب زنان و کودکان و سالمندان باشند، آنها را از آسیب رساندن به طبیعت منع مینمود و میفرمود:
«هیچ نخلی (درخت خرما) را آتش نزنید، آنها را با آب از میان نبرید و هیچ درخت میوهداری را قطع نکنید و هیچ مزرعهای را نسوزانید.»[29]
خلاصه آنکه، شیعهی حقیقی کسی است که به پیروی از پیامبر و اهل بیتش حقوق دیگران از جمله حق پدر و مادر، حق فرزند، حق همسایه، حق استاد، حق شاگرد، حق زیردست، حق کارفرما، حق حیوانات، حق گیاهان، حق محیط زیست و ... را ادا کند.[30]
علاوه بر موارد فوق که به عنوان نمونههایی از اخلاق شیعی نام برده شد، نکات اخلاقیِ بسیارِ دیگری از جانب رسول خاتم و اهل بیت پاکش به پیروانشان سفارش شده که به دلیل کثرت از پرداختن به همهی آنها خودداری میکنیم. مواردی مانند:
- گشادهرویی،[31]
- عذرپذیری،[32]
- پردهپوشی و رازداری،[33]
- عفو به هنگام قدرت،[34]
- پاکیزگی،[35]
- خوشقلبی و دلرحمی،[36]
- توکل به خداوند قادر و متعال،[37]
- داشتن روحیهی شکرگزاری،[38] ...
اهل بیت علیهم السلام به عنوان مربیان الهی همواره به پیروان خویش تاکید میکردند با رعایت این نکات عقلانی و تربیتی، زینتی برای ایشان و اسلام باشند؛ نه اینکه از سیرهی امامان فاصله بگیرند و با پیروی از هوای نَفْس، باعث بدنامیِ اسلام و مسلمین شوند. لذا شیعهی حقیقی برای اسلام، برای پیامبر و برای اهل بیت علیهم السلام «زینت» محسوب میشود.
امام صادق علیه السلام خطاب به پیروان خود فرمود:
«شیعیان ما، اهل هدایت و تقوا، اهل خیر و نیكی و اهل ایمان و پیروزی و موفقیت هستند.[39]
از پدرم شنیدم که میفرمود همواره بهترین افراد در جامعه از میان پیروان ما اهل بیت بودهاند. اگر [عالِم دینی و] فقیهى [در میان مردم] بوده از میان آنها (شیعیان) بوده؛ اگر مؤذّنى بوده از آنان (شیعیان) بوده؛ اگر مقتدا و رهبری بوده از آنان بوده؛ اگر امانتدارى بوده از میان ایشان بوده؛ اگر صاحب ودیعهاى بوده از آنان بوده است، پس شما نیز این چنین، ما را محبوبِ مردم گردانید و منفورِ ایشان مسازید.[40]
زینت ما باشید؛ نه اینکه باعث ملامت و سرزنش ما گردید. پس با مردم، نیكو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ كنید و از زیادهگویی و زشتگویی بازدارید.[41] »
از خداوند مهربان طلب میکنیم به ما نیز توفیق دهد تا در صراط مستقیمش و بر اساس تربیت هدایتگران آسمانیاش گام برداریم و برای ایشان زینت باشیم؛ نه آنکه مایهی شرمساری و ملامت ایشان گردیم.
نکات مهم درس نهم:
- کسی که به اصول اعتقادیِ تشیّع حقیقتاً باور داشته باشد، محاسن اخلاقی ویژهای در او پدیدار میگردد. مانند:
O خودکنترلی
O خیرخواهی و امان
O عقلگرایی
O صداقت
O امانتداری و تعهد
O حقپذیری
O تلاش و دوری از خمودگی
O احترام به حقوق دیگران (خدا، انسانها، حیوانات، ...)
O گشادهرویی، عذرپذیری، پردهپوشی و رازداری، عفو به هنگام قدرت، پاکیزگی، خوشقلبی و دلرحمی، توکل به خداوند، داشتن روحیهی شکرگزاری ...
- شیعهی حقیقی، با رعایت نکات عقلانی و تربیتی که در مکتب اهل بیت علیهم السلامآموخته، برای اسلام، برای پیامبرو برای امامان «زینت» محسوب میشود
[1] امیر مومنان میفرماید: "قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ لَهُ الْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْء" یعنی: [خداوند متعال] به تمام اسرار نهان، آگاه و از باطن همه با خبر است و به همه چیز احاطه دارد: بحارالانوار، ج 4، ص 319.
[2] "خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ شَكَكْتَ أَنَّهُ يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ أَيْقَنْتَ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَارَزْتَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ أَهْوَنَ النَّاظِرِينَ إِلَيْك": بحارالانوار، ج 5، ص 324.
[3] در مکتب تربیتی تشیّع، «حیا» ناشی از ایمان است. امام صادق علیه السلام میفرماید: "الْحَيَاءُ مِنَ الْإِيمَان" یعنی: حیا از ایمان است: بحارالانوار، ج 68، ص 29. و معنای حیا در لغت عرب، بازداشتنِ نَفْس از انجام کارهای قبیح است: "الْحَيَاءُ: انْقِباضُ النَّفْسِ عن القَبائِح": مفردات الفاظ قرآن، ص 270.
[4] "ایهَا النّاسُ، انَّ العَبدَ لا یکتَبُ مِن المُسلِمینَ حَتّی یسلَمَ النّاسُ مِن یدِهِ وَ لِسانِهِ": بحارالانوار، ج 74، ص 177.
[5] "فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا ...": بحارالانوار، ج 74، ص 222.
[6] بنگرید به درس دوم (مبانی اصلی تشیّع)
[7] امیر مومنان میفرماید: "الصِّدْقُ رَأْسُ الدِّين": [جایگاه] راستگویی در دین [مانند جایگاه] سر است در بدن: غرر الحکم و درر الکلم، ص 36. ؛ همچنین میفرماید: "الصِّدْقُ أَقْوَى دَعَائِمِ الْإِيمَان" یعنی: راستگویی محکمترین پایهی ایمان است: همان، ص 84 و 85.
[8] امام صادق علیه السلام میفرماید: "لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِيَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَكِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَة"یعنی: فریب نماز و روزهی مردم را نخورید؛ زیرا آدمى، گاه چنان به نماز و روزه خو میکند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس میکند؛ بلکه آنان را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید: کافی، ج 2، ص 104.
[9] امیر مومنان میفرماید: "أَدْنَى حَدِّ الصِّدْقِ أَنْ لَا يُخَالِفَ اللِّسَانُ الْقَلْبَ وَ لَا الْقَلْبُ اللِّسَان" یعنی: پایینترین حد راستگویى این است که زبان با دل یکسان باشد و با هم مخالفتى نداشته باشند: بحارالانوار، ج 68، ص 11.
[10] رسول خاتم در تبیین آیهی «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِين» (ای ایمان آورندگان خدا را مراعات کنید و با «راستگویان» باشید: سوره توبه، آیه 119) به سلمان فرمود: "وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة" یعنی: مقصود از «صادقین» به صورت خاص، علی بن ابیطالب و اوصیای من پس از او تا قیامت هستند: بحارالانوار، ج 33، ص 149.
[11] به عنوان نمونه امام باقر علیه السلام میفرماید: "ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن" یعنی: خداوند اجازهی ترک سه چیز را به هیچ كس نداده: رد امانت [به صاحبش] چه نیكوكار باشد چه بدكار؛ وفای به عهد و پیمان نسبت به هر کس چه نیکوکار باشد چه بدکار؛ نیکی به پدر و مادر حتی اگر بدکار باشند: کافی، ج 2، ص 162. ؛ امام صادق علیه السلام نیز فرمود: "إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِر" یعنی: خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث نکرد مگر با راستگویی و ادای امانت به نیكوكار و بدكار: همان، ص 104.
[12]شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام (ابن حیون)، ج 1، ص 182.
[13] "كَانَ عِنْدَهُ ص وَدَائِعُ بِمَكَّةَ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يُهَاجِرَ أَوْدَعَهَا أُمَ أَيْمَنَ وَ أَمَرَ عَلِيّاً ع بِرَدِّهَا": مستدرک الوسائل، ج 14، ص 7 و 8.
[14] امیر مومنان میفرماید: "مَنْ عَانَدَ الْحَقَّ كَانَ اللَّهُ خَصْمَه" یعنی: كسى كه با حق دشمنى كند خداوند، خصم [و طرف نزاع] او باشد: غرر الحکم و درر الکلم، ص 597.
[15] امام صادق علیه السلام میفرماید: "سِتَّةٌ لَا تَكُونُ فِي مُؤْمِنٍ: الْعُسْرُ وَ النَّكَدُ وَ اللَّجَاجَةُ وَ الْكَذِبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغْي" یعنی: شش [صفت] در مؤمن نيست: سختگيرى، بىخِيرى، لجاجت، دروغگويى، حسادت و تجاوز: بحارالانوار، ج 64، ص 301. ؛ رسول خاتم میفرماید: "إِيَّاكَ وَ اللَّجَاجَةَ فَإِنَّ أَوَّلَهَا جَهْلٌ وَ آخِرَهَا نَدَامَة" یعنی: از لجاجت بپرهیزید که آغازش جهل و پایانش پشیمانی است: بحارالانوار، ج 74، ص 67.
[16] رسول خاتم میفرماید: "مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِيَّةِ" یعنی: هر کسی در دلش به اندازهی دانهی خردلی تعصب باشد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور میکند: بحارالانوار، ج 70، ص 284. ؛ همچنین میفرماید: "مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِه" یعنی: هر کس تعصب بورزد، یا دیگران به خاطر او تعصب بورزند [و او به این مطلب راضی باشد]، رشتههای ایمان را از گردن خود باز کرده است: همان، ص 283.
[17] امام صادق علیه السلام میفرماید: "إِيَّاكُمْ أَنْ يَحْسُدَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْكُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَد" یعنی: از حسد ورزى به یکدیگر بپرهیزید، زیرا ریشهی کفر، حسد است: بحارالانوار، ج 75، ص 217. همچنین بنگرید به کلام امام صادق علیه السلام در پاورقی شماره 15.
[18] امیر مومنان میفرماید: "أَعْظَمُ النَّاسِ ذُلًّا الطَّامِعُ الْحَرِيصُ الْمُرِيب" یعنی: ذليلترين مردم، كسى است كه طمعكار، حريص و وسوسهگر باشد: غرر الحکم و درر الکلم، ص 210. ؛ همچنین امام صادق علیه السلام میفرماید: "... الَّذِی یُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ" یعنی: آنچه ایمان را از بنده بیرون میکند، طمع است: بحارالانوار، ج 70، ص 168.
[19] امام حسین علیه السلام میفرماید: "اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّا" یعنی: در مقابلِ حق، بردبار باش اگر چه تلخ باشد: بحارالانوار، ج 67، ص 184. امیر مومنان میفرماید: "اصْبِرْ عَلَى مَضَضِ مَرَارَةِ الْحَقِّ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَنْخَدِعَ لِحَلَاوَةِ الْبَاطِل" یعنی: بر تلخى حق صبر كن، و بپرهيز از اين كه فريب شيرينى باطل را بخورى: غرر الحکم و درر الکلم، ص 149.
[20] امیر مومنان میفرماید: "مَنْ نَكَبَ عَنِ الْحَقِّ ذُمَّ عَاقِبَتُه" یعنی: كسى كه از حق، روى بگرداند عاقبتش نكوهيده شود: غرر الحکم و درر الکلم، ص 629.
[21] امیر مومنان میفرماید: "مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَك" یعنی:هر كس با حق در آویزد، نابود گردد: بحارالانوار، ج 2، ص 143.
[22] امیر مومنان میفرماید:
- "مَنْ عَمِلَ بِالْحَقِّ رَبِح" یعنی:كسى كه به حق عمل كند، رستگار شود: غرر الحکم و درر الکلم، ص 576.
- "مَنْ عَمِلَ بِالْحَقِّ نَجَا" یعنی: كسى كه به حق عمل كند، نجات یابد: همان، ص 577.
- مَنِ اسْتَسْلَمَ لِلْحَقِّ وَ أَطَاعَ الْمُحِقَّ كَانَ مِنَ الْمُحْسِنِين" یعنی: هر كه تسلیمِ حق باشد و از کسی که بر حق است، پيروى كند از نيكوكاران است: همان، ص 642.
[23] امیر مومنان میفرماید: "آفَةُ النُّجْحِ الْكَسَل" یعنی: آفت موفقیت، تنبلی است: مستدرک الوسائل، ج 12، ص 67. ؛ همچنین میفرماید: "مَنْ دَامَ كَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه" یعنی: کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام مانَد: همان، ج 13، ص 45. ؛ امام باقر علیه السلام نیز میفرماید: "إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ" یعنی: از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا این دو کلید هر بدی هستند: بحارالانوار، ج 75، ص 175.
[24] رسول رحمت میفرماید: "إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَال" یعنی: عبادت، ده جزء دارد که نُه جزء آن، طلب روزیِ حلال است: بحارالانوار، ج 74، ص 27.
[25] امام کاظم علیه السلام میفرماید: "إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغ" یعنی: خداوند بر بندهای که زیاد میخوابد و بیکار است، غضب میکند: وسائل الشیعه، ج 17، ص 58.
[26] امیر مومنان میفرماید: "الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَة" یعنی: عمل، عمل؛ سپس اتمام، اتمام؛ و پایداری، پایداری (با جدّیت کار را انجام دهید، آن را حتما به پایان برسانید و در این مسیر، استقامت و پشتکار داشته باشید):بحارالانوار، ج 68، ص 190.
[27] به عنوان نمونه رسول خاتم میفرماید: "لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا سِتُ خِصَالٍ: یعْلِفُهَا إِذَا نَزَلَ وَ یعْرِضُ عَلَیهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ وَ لَا یضْرِبْهَا إِلَّا عَلَى حَقٍّ وَ لَا یحَمِّلْهَا مَا لَا تُطِیقُ وَ لَا یكَلِّفْهَا مِنَ السَّیرِ إِلَّا طَاقَتَهَا وَ لَا یقِفْ عَلَیهَا فُوَاقا" یعنی: حیوان شش حقّ به گردن صاحب خود دارد: هر گاه از آن پیاده شد علفش دهد، هرگاه از آبى گذشت آبش دهد، به ناحقّ آن را نزند، بیشتر از قدرتش آن را بار نكند، بیشتر از توانش آن را راه نبرد و مدت زیادى روى آن درنگ نكند: مستدرک الوسائل، ج 8، ص 258 و 259.
[28] "لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَيْهَا": بحارالانوار، ج 19، ص 177.
[29] "لَا تُحْرِقُوا النَّخْلَ وَ لَا تُغْرِقُوهُ بِالْمَاءِ وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَرَةً مُثْمِرَةً وَ لَا تُحْرِقُوا زَرْعا": وسائل الشیعه، ج 15، ص 59.
[30] به عنوان نمونه، امام سجاد علیه السلام رسالهای به نام «رساله حقوق» به یادگار گذاشتهاند که در آن به تشریح حقوق پنجاهگانهای اعم از حقوق الهی، فردی، اجتماعی، ... پرداختهاند.
[31] امیر مومنان میفرماید: "إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ اللِّقَاءِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلَاقِكُم" یعنی: شما نمىتوانید مردم را با اموال خود راضى نگه دارید، از این رو ایشان را با خوشرویى و رفتار خوب راضى نگه دارید، زیرا من از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که مىفرمود: «شما نمىتوانید خشنودى مردم را با اموال [محدودتان] به دست آورید؛ پس با اخلاق نیکتان خشنودى آنها را به دست آورید»: بحارالانوار، ج 68، ص 384. ؛ امام صادق علیه السلام نیز میفرماید: "عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الصِّحَابَةِ لِمَنْ صَحِبَكُمْ ..." یعنی: بر شما باد تقواى خدا و راستگویى و امانتدارى و حُسن معاشرت با افرادی که با آنها در ارتباط هستید:بحارالانوار، ج 71، ص 162.
[32] رسول رحمت میفرماید: "مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صادِقا کانَ اوْ کاذِبا لَمْ يَنَلْ شَفاعَتی" یعنی: هرکس عذرِ پوزشخواهی را ـ راست باشد یا دروغ ـ نپذیرد، به شفاعت من نمیرسد: بحارالانوار، ج 74، ص 47.
[33] امیر مومنان میفرماید: "لَا تَخُنْ مَنِ ائْتَمَنَكَ وَ إِنْ خَانَكَ وَ لَا تُذِعْ سِرَّهُ وَ إِنْ أَذَاعَ سِرَّك" یعنی: به كسى كه تو را امين قرار داده، خيانت مكن هر چند او به تو خيانت كرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد: بحارالانوار، ج 74، ص 208.
[34] امیر مومنان میفرماید: "إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْه" یعنی: وقتی بر دشمنت چیره شدی، عفو را شکرانهی این چیرگی قرار ده: بحارالانوار، ج 68، ص 427.
[35] رسول رحمت میفرماید: "النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَان" یعنی: پاکیزگی از ایمان است: بحارالانوار، ج 59، ص 291.
[36] امام کاظم علیه السلام میفرماید: "شِيعَتُنَا ... وَصَفَهُمُ اللَّهُ بِالْعِبَادَةِ وَ الْخُشُوعِ وَ رِقَّةِ الْقَلْب" یعنی: شیعهی ما کسانی هستند که خداوند، ایشان را با عبادت، خشوع و دل رحمی وصف کرده است: بحارالانوار، ج 23، ص 224.
[37] امام صادق علیه السلام میفرماید: "مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُدِيَ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُفِي" یعنی: هرکس به خداوند پناه ببرد (بچسبد)، هدایتش میکند و هر که به خدا توکل کند، کفایتش میکند: بحارالانوار، ج 66، ص 399.
[38] شیعه میداند خداوند متعال، بندهای را دوست میدارد که شاکر باشد: "إِنَّ اللَّهَ ... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُور": امام سجاد علیه السلام، وسائل الشیعه، ج 16، ص 310. اهل بیت علیهم السلام نیز به شکرگزاری بسیار تاکید کردهاند. به عنوان نمونه بنگرید به:
- رسول خاتم میفرماید: "لَا يَشْكُرُ اللَّهَ مَنْ لَا يَشْكُرُ النَّاس" یعنی: كسی كه از [لطف] مردم تشکر نكند، خدا را هم شکر نمیکند: وسائل الشیعه، ج 16، ص 313.
- امام حسن مجتبی علیه السلام (دومین امام و جانشین پس از رسول خاتم) میفرماید: "النِّعْمَةُ مِحْنَةٌ فَإِنْ شَكَرْتَ كَانَتْ نِعْمَةً فَإِنْ كَفَرْتَ صَارَتْ نَقِمَة" یعنی: نعمتهای خداوند یک آزمون است اگر شكر آن ادا شود، برای انسان نعمت و اگر ناسپاسی شود [همان نعمت] برای شخص، نقمت و عذاب خواهد بود: بحارالانوار، ج 75، ص 113.
- امیر مومنان میفرماید: "مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْإِنْعَامَ فَلْيُعَدَّ مِنَ الْأَنْعَام" یعنی: كسی كه نعمتها را شکر نمیكند بايد او را در رديف حيوانات به حساب آورد: غرر الحکم و درر الکلم، ص 629.
[39] "شِيعَتُنَا أَهْلُ الْهُدَى وَ أَهْلُ التُّقَى وَ أَهْلُ الْخَيْرِ وَ أَهْلُ الْإِيمَانِ وَ أَهْلُ الْفَتْحِ وَ الظَّفَرِ": بحارالانوار، ج 65، ص 186.
[40] "... فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي أَنَّ شِيعَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ كَانُوا خِيَارَ مَنْ كَانُوا مِنْهُمْ إِنْ كَانَ فَقِيهٌ كَانَ مِنْهُمْ وَ إِنْ كَانَ مُؤْذِنٌ كَانَ مِنْهُمْ وَ إِنْ كَانَ إِمَامٌ كَانَ مِنْهُمْ وَ إِنْ كَانَ صَاحِبُ أَمَانَةٍ كَانَ مِنْهُمْ وَ إِنْ كَانَ صَاحِبُ وَدِيعَةٍ كَانَ مِنْهُمْ وَ كَذَلِكَ كُونُوا حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِم": بحارالانوار، ج 71، ص 162 و 163.
[41] "مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْل": بحارالانوار، ج 65، ص 151 و 152.
امروز: | 396 | |
این هفته: | 3098 | |
در مجموع: | 7608711 |