بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: غدیر، پیامی از جانب خدا، برای مردم همهی زمانها
با اهتمام: زهرا انتظارخیر؛ زهرا مرادی
ملحقات پک:
1. متن محتوا
2. یادبود
گروه سنی: 11 و 12 سال (پنجم و ششم ابتدایی)
1. متن محتوا با عنوان «پیام مهم خدا برای من و تو»
{مربی با روحیهای شاد و پر نشاط وارد کلاس شود و ترجیحا از لباسهای شاد استفاده نماید تا در دانش آموزان این حس که امروز با روزهای دیگر فرق دارد، ایجاد گردد.
به یاد داشته باشیم عید غدیر، بزرگترین عید الهی (عید الله الاکبر) است و زنده نگاه داشتن این روز بزرگ و انتقال پیام آن به فرزندانمان، وصیت رسول اکرم به همهی ماست.
باشد تا با برگزاری این جشن برای فرزندانمان، گامی کوچک در جهت یاری امیر مومنان و جانشین زندهی ایشان در این عصر (حضرت مهدی (عج)) برداریم و مصداق این دعای رحمت عالمیان در غدیر قرار بگیریم که فرمودند: «بارخدایا؛ هرکس علی و فرزندانش را یاری میکند، تو هم یاورش باش»}
سلام
بچهها؛ چند روز دیگر، یک عید بزرگ در پیش داریم. یک عید خیلی خیلی مهم. اگر گفتید چه عیدی؟
آفرین. عید غدیر
همهی شما دربارهی عید غدیر مطالبی شنیدهاید. مثلا میدانید خداوند میخواست یک پیام مهم را به مردم برساند و به همین دلیل رسول خاتم قاصدهایی را به مناطق مختلف فرستاد تا به مردم بگویند پیامبر با همهی آنها یک کار مهم دارد. (قاصد که میدانید به چه کسی میگویند؟ پیک هایی که پیامی را از طرف کسی برای بقیه میبرند.)
پیامبر پیغام داده بود که هر کس میتواند سفر کند، خود را به مکه برساند. حتی بچههای کوچک یا پیرمردها و پیرزنها که با امکانات آن زمان، مسافرت رفتن برایشان آسان نبود، به این سفر دعوت شده بودند. همه فهمیدند باید کار مهمی باشد که پیامبر اینطور از همه خواسته تا در مکه جمع شوند.
خلاصه، مردم از شهرها و روستاهای دور و نزدیک به سمت مکه راه افتادند. وقتی به مکه رسیدند، زمان مراسم حج بود. همه، همراه پیامبر، اعمال مربوط به حج را که چند روز طول میکشید، انجام دادند. مراسم حج که تمام شد، بعضیها به خیال اینکه پیامبر فقط میخواسته همه با هم حج انجام دهند، بار و بندیل سفرشان را جمع کردند تا به خانههایشان برگردند. اما پیامبر دستور داد تا همه از شهر مکه بیرون بیایند و در منطقهای به نام غدیر خم که تقریبا 4 روز با مکه فاصله داشت، جمع شوند.
همه از این کار پیامبر تعجب کردند.
چون آنها پیامبر را میشناختند و میدانستند چقدر مهربان و دل رحم است. او آنقدر حواسش به اینکه کسی به سختی نیفتد بود که مثلا وقتی سر نماز جماعت صدای گریهی کودکی را میشنید، نماز را زود تمام میکرد که مادر و بچه اذیت نشوند. حالا همین پیامبر این همه زن و بچه و مرد و پیر و جوان را میخواهد تا غدیر خم دنبال خود بکشاند.
بچهها به نظرتان چرا پیامبر چنین کاری کرد؟ چرا پیام مهمش را در همان شهر مکه که همه جمع بودند نگفت؟ چرا مردم شهر مکه و حتی آنهایی که راه برگشت شان از جهت خلاف غدیر بود را به غدیر خم برد؟
{مربی به پاسخهای چند دانش آموز گوش دهد. احتمال اینکه آنها پاسخ صحیح را بگویند کم است؛ اما چنانچه کسی جواب را گفت، مورد تشویق قرار بگیرد و جایزهای به او هدیه شود تا دلیل رفتار پیامبر در خاطر همه بماند. اگر هم کسی پاسخ صحیح را نمیدانست، مربی اینگونه توضیح بدهد:}
یکی از دلایلش، این بود که آن پیام مهم لا به لای حرفهای دیگری که پیامبر دربارهی مراسم حج به مردم گفته بود گم نشود و کم کم پیام خدا از خاطرها نرود. مثلا چند سال بعد اگر کسی خواست از سفرش همراه پیامبر تعریف کند، فقط نگوید سفر خوبی بود، همراه پیامبر به حج رفتیم و خیلی چیزها یاد گرفتیم. بلکه این موضوع را هم بگوید که بعد از حج، پیامبر همه را به غدیر برد و پیام مهمی را از جانب خدا به ما رساند.
خب کجا بودیم؟
گفتیم پیامبر، همه را به جایی که نامش غدیر بود برد و بعد به دستور خداوند مهربان پیام مهم خدا را به مردم اعلام کرد. برای اینکه همه پیامبر را خوب ببینند و صدایش را بشنوند، با وسایلی که دم دست بود، یک جایی مثل سکّو برای پیامبر درست کردند و پیامبر بالای آن رفتند.
بعد جوری که همه بشنوند گفتند خداوند مهربان یک پیام خیلی خیلی مهم فرستاده و به من گفته که آن پیام را به شما برسانم. همه مشتاق بودند ببینند این پیام مهم که پیامبر به خاطرش این همه مردم را به آنجا کشانده چیست. پیامبر به مردم گفت:
«من دیگر مدت زیادی بین شما نیستم و آخرین روزهای عمرم است. اما خداوند مهربان شما را بعد از من، بدون سرپرست و راهنما رها نمیکند. او بهترین، مهربان ترین، داناترین، شجاع ترین، دلسوزترین کسی را که میتواند مثل یک پدر کنارتان باشد و راهنمایی تان کند برای جانشینی من انتخاب کرده. این شخص، کسی نیست جز علی بن ابیطالب. بعد از علی علیه السلام هم باز بی سرپرست نمیمانید. خداوند مهربان برای مردمِ هر زمانی تا قیام قیامت یک راهنما و سرپرست خوب و مطمئن انتخاب کرده. آنها 12 نفرند. اولین آنها علی است، دومینشان، حسن، سومینشان حسین، ... و دوازدهمینشان مهدی است.»
بعد از اینکه حرفهای پیامبر تمام شد، یکی که نسبت به حضرت علی حسودیاش میشد و از اینکه میدید پیامبر انقدر امیر مومنان را دوست دارد و مدام به مردم سفارش میکند که به حرف ایشان گوش بدهند، با قیافهای عصبانی و ناراضی صدایش را بلند کرد و گفت: واقعا این حرفها را خدا گفته؟
کاملا معلوم بود که او این سوال را از روی دشمنی و کینه پرسیده؛ چون همه، حتی آنهایی که به رسول خدا ایمان نداشتند میدانستند هیچ کس از محمد (ص) راستگوتر نیست. با این حال، پیامبر، صبورانه به او پاسخ داد: «من از طرف خودم حرفی نزدم. اینها را خدا گفته. هرکس علی و 11 امام بعد از او را یاری کند، خدا یاریاش میکند و هر کس با او دشمنی کند، خدا مجازاتش میکند.»
آن مرد که از این حرف، بیشتر عصبانی شده بود برای اینکه پیامبر را جلوی جمع مسخره کرده باشد، سرش را رو به آسمان گرفت و با همان صدای بلند و خشن گفت «خدایا؛ اگر محمد راست گفته پس عذابت را به من نشان بده و از آسمان بر من سنگ بباران!»
هنوز جملهاش تمام نشده بود که سنگ بزرگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را در جا کشت!
این اتفاق که افتاد دیگر همه مطمئن شدند این حرفها پیام خدا بوده و پیامبر از خودش امیر مومنان و 11 امام بعد از ایشان را به عنوان سرپرست مردم انتخاب نکرده است.
بعد از اینکه حضرت محمد (ص)، پیام خدا را به مردم رساند، از آنها خواست تا با حضرت علی (ع) بیعت کنند. یعنی با ایشان دست بدهند و قول بدهند او را به عنوان جانشین پیامبر و سرپرست خود قبول داشته باشند و حرفهایش را گوش کنند. مردم هم یکی یکی رفتند و به حضرت علی (ع) تبریک گفتند و با ایشان بیعت کردند.
در آن روز بچههای هم سن و سال شما هم بودند. پیامبر از همه – حتی بچهها – خواست تا این پیام مهم را به هر کس که اینجا نبوده و نشنیده بگویند. حتی به کسانی که بعدا به دنیا میآیند. مردم هم قول دادند.
خب حالا به من بگویید ببینم اگر در آن روز، در غدیر خم بودید، آیا شما هم با حضرت علی و پیامبر دست میدادید؟ بیعت میبستید؟
آفرین.
آیا قول میدادید حضرت علی (ع) را دوست داشته باشید و به حرفهایش گوش کنید؟
خب پس میتوانید همین الان این کار را انجام دهید.
درست است که امام علی شهید شدهاند و امروز در کنار ما نیستند؛ اما الان ما یک امام زنده داریم که در روز غدیر پیامبر ایشان را به عنوان آخرین و دوازدهمین جانشین خودشان معرفی کردند. اگر مردمِ زمان حضرت علی با امام خودشان پیمان بستند، ما هم الان میتوانیم با امام زندهی زمان حضرت مهدی (ع) بیعت ببندیم.
بیایید به پیامبر بگوییم ما هم پیام مهم خدا در غدیر را شنیدهایم و حضرت مهدی علیه السلام را به عنوان سرپرست و امام خود قبول داریم.
پس دستهایتان را به نشانهی قول دادن و پیمان بستن به هم بدهید و بالا بیاورید. بعد از من این جملات را تکرار کنید:
«خدایا؛
ما حضرت مهدی را
که در روز غدیر
به عنوان امام مهربان ما تعیین کردی
دوست داریم
و قول میدهیم
به حرفهایش گوش کنیم
و برای آمدنش دعا کنیم.»
حالا یک کف مرتب بزنید که همه بفهمند ما بزرگترین عید خدا را جشن گرفتهایم و خوشحالیم.
خب نوبتی هم که باشد، نوبت درست کردن یک کاردستی قشنگ است.
2. یادبود
یادبود جشن، یک قاب به شکل گلدان با یک پیام تذکری است. دانش آموزان می توانند این قاب زیبا را در اتاقشان نصب کنند تا هر وقت که آن را دیدند به یاد پیام غدیر و عهدی که با خدا بستند، بیفتند.
وسایل مورد نیاز:
1. مقوای ضخیم یا مقوای مخصوص ماکت سازی در ابعاد 17 در 17
2. مقوای معمولی به رنگ سبز، سفید و زرد در ابعاد A5
3. روبان یا کنف برای بند آویز
4. کاربن
5. قیچی
6. چسب مایع یا حرارتی
7. وسایل تزیینی برای کار کلاژ مانند ماژیک، مقوای رنگی، پارچه، نمد و یا ترکیبی از آنها
روش ساخت:
ابتدا الگوی گلدان را از اینجا دانلود کنید. سپس دانش آموزان با استفاده از کاربن، تصویر الگو را روی مقوای سبز رنگ انتقال دهند و دور کار را ببرند.
اطراف گلدان و گلهای آن را به صورت کلاژ تزیین و برجسته نمایند. برای برجسته سازیِ گلها میتوانید از اینجا الگوی گل را دانلود کرده و روی مقوای ضخیم با کاربن تصویر را منتقل نمایید. سپس دانش آموزان این مقواها را روی گل بچسبانند و روی آن را با پارچه یا کاغذ رنگی کلاژ نمایند.
برای وسط گلها، سه دایره از مقوای زرد رنگ به ابعادی که در الگو مشخص شده ببرند. اسامیِ محمّد (ص)، علی (ع) و مهدی (عج) را روی این دایرهها بنویسند و به وسط گلها بچسبانند.
در انتها، متن عهد را روی مقوای سفید بنویسند و وسط گلدان بچسبانند و با تکهای روبان یا کنف، یک بندِ آویز به گوشهی بالاییِ کار از پشت وصل کنند.
متن عهد:
خدایا؛
ما حضرت مهدی را که در روز غدیر به عنوان امام مهربان ما تعیین کردی دوست داریم
و قول میدهیم به حرفهایش گوش کنیم
و برای آمدنش دعا کنیم.
تذکر مهم: مربیان، هنگام درست کردن کاردستی، نکات مهمِ ارائه شده در جشن را با دانش آموزان مرور کنند و به آنها تذکر دهند که این کاردستی به این منظور درست شده که با دیدنش یاد حرفهای امروز و قولی که دادند بیفتند.
امروز: | 2817 | |
این هفته: | 2505 | |
در مجموع: | 7608118 |