سه شنبه, 29 اسفند 1402   9. رمضان 1445
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

برنامه‌ی مناسبتیِ بعثت رسول خاتم؛ ویژه‌ی 13 تا 15 سال (بخش 2)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: «امّی» خواندنِ پیامبر به معنای بی سوادی ایشان نیست

با اهتمام: زهرا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

 

گروه سنی: 13 تا 15 سال (هفتم تا نهم متوسطه)

 

متن محتوا با عنوان «رسول امّی»

سلام

امیدوارم حال‌تان خوب باشد و عید مبعث هم خوش گذشته باشد. جلسه‌‌‌‌‌ی قبل  درباره‌‌‌‌‌ی ماجرای بعثت پیامبر صحبت کردیم و گفتیم

اولا بعثت پیامبر به این معنا نیست که ایشان در آن روز به پیامبری انتخاب شده باشند بلکه ...

{مربی از دانش آموزان بخواهد معنای صحیح بعثت را که جلسه‌‌‌‌‌ی گذشته درباره اش صحبت کرده بودند، بگویند. بدین ترتیب هم مروری بر مباحث هفته‌‌‌‌‌ی گذشته‌‌‌‌‌ می‌شود و هم اگر احیانا کسی مطلب را فرانگرفته یا اشتباه متوجه شده، مشکلش برطرف‌‌‌‌‌ می‌گردد.

مربی اینگونه پاسخ بچه‌‌‌‌ها را کامل کند:}

... بلکه پیامبر از پیش برای این مقام برگزیده شده بودند. حتی پیامبرانِ پیشین به این مطلب بشارت داده بودند که حضرت محمد (ص) به عنوان آخرین و ممتازترین پیامبر با این مشخصات، در فلان منطقه هدایت مردم را به دست خواهند گرفت. پس در عید مبعث بحث انتخاب نبود؛ بحث آغاز ماموریت و رسالت حضرت بود.

ثانیا اینطور نبوده که جبرییل به پیامبر گفته باشد بخوان و پیامبر هم اظهار عجز کرده باشد که خواندن‌‌‌‌‌ نمی‌دانم! بلکه ...

{مربی اینگونه بحث را کامل کند:}

بلکه جبرییل گفته بخوان، پیامبر گفته چه بخوانم؟

جلسه‌‌‌‌‌ی پیش به این موضوع اشاره کردیم که مگر‌‌‌‌‌ می‌شود کسی که جانشین خدا بر روی زمین است، معدن علم خداست، برای هدایت و راهنماییِ مردم فرستاده شده، دانشمندترین و عالِم ترین فرد روی کره‌‌‌‌‌ی زمین – بلکه در کل خلقت – است، سواد خواندن نوشتن نداشته باشد؟

بعد قرار شد شما بروید ببینید اگر پیامبر سواد داشته، پس چرا خدا ایشان را «رسول امّی» نامیده؟ خب حالا کدام‌تان‌‌‌‌‌ می‌خواهید درباره‌‌‌‌‌ی این موضوع صحبت کنید؟

{اگر دانش آموزی برای این کار داوطلب نشد، مربی بهتر است این تذکر را بدهد که:

وقتی حل این چالش‌‌‌‌ها برای‌تان کم اهمیت باشد، دانش‌تان درباره‌‌‌‌‌ی پیامبرتان، دین‌تان، مذهب‌تان، مملکت‌تان، چیزی‌‌‌‌‌ می‌شود که دیگران به خوردتان‌‌‌‌‌ می‌دهند. حالا این دیگران، همیشه هم خیرخواه شما نیستند. من و شما که ساده از کنار این حرف‌ها رد شویم، شبهه‌‌‌‌ها و تهمت‌‌‌‌ها و توهین‌‌‌‌ها کم‌کم غلیظ و غلیظ‌تر‌‌‌‌‌ می‌شود؛ تا جایی که چشم باز‌‌‌‌‌ می‌کنیم‌‌‌‌‌ می‌بینیم از حضرت محمد (ص) که عصاره‌‌‌‌‌ی رحمت خدا بوده هیولایی ساخته‌اند خونریز، بی‌سواد، بی‌اخلاق، ... از اسلام که دین صلح و دوستی و معنویت است، دینی ساخته‌اند خشن، بی‌منطق، بی‌محتوا که هرجا اسمش برده شود مو به تن مردم سیخ شود که ای وای یک مشت تروریست وحشیِ زبان نفهم الان پوست‌مان را‌‌‌‌‌ می‌کنند. بعد از مدتی خودمان هم خجالت‌‌‌‌‌ می‌کشیم بگوییم مسلمانیم و کم‌کم باورمان‌‌‌‌‌ می‌شود که پیامبرمان چنین شخصیتی داشته و دین‌مان چنان اشکال‌هایی دارد و ... خودمان هم به شک نیفتیم، فرزندان‌مان و نسل بعدی‌مان حتما پای‌شان سُر خواهد خورد. یاد بگیرید هیچ چیزی را بدون تحقیق و بررسی با عقل قبول نکنید. و اما پاسخ سوال «امّی بودن» پیامبر ...

چنانچه بچه‌‌‌‌ها تحقیق کرده بودند، مربی صحبت های آنها را بشنود، در صورت لزوم اصلاح نماید و سپس به صورت زیر جمع بندی کند:}

پیامبر در شهر مکه به دنیا آمده بودند. یکی از اسامی این شهر «اُم القُری» یعنی مادر آبادی‌‌‌‌ها بوده. خداوند هم در قرآن کریم از این اسم استفاده کرده؛[1] اما درباره‌‌‌‌‌ی اینکه چرا به مکه، ام القری گفته‌‌‌‌‌ می‌شده، چند دلیل وجود دارد:

-    اول اینکه به اعتقاد ما مسلمان‌‌‌‌ها وقتی خداوند کره زمین را آفرید، همه‌‌‌‌‌ی خشکی‌‌‌‌ها زیر آب بودند. اولین منطقه ای که از آب بیرون آمد، همین شهر مکه بود و بعد از آن مابقیِ خشکی‌‌‌‌ها هم نمایان شدند. حضرت علی‌‌‌‌‌ علیه السلام می‌فرماید به همین دلیل که اول مکه از آب بیرون آمد و به دنبالش بقیه‌‌‌‌‌ی خشکی‌ها، به مکه «اُم القُری»‌‌‌‌‌ می‌گفتند.[2]

-    دلیل دوم اینکه شهر مکه نسبت به آبادی‌های اطراف، مرکزیت و اهمیت خاصی داشته؛ همچنین به دلیل وجود کعبه در آن، مورد توجه ویژه ای بوده. به همین دلیل به آن مادر آبادی‌‌‌‌ها یا «ام القری» لقب‌‌‌‌‌ می‌داند.

همانطور که گفتم پیامبر از شهر مکه یعنی «اُم القُری» بود و به همین دلیل هم رسولِ «امّی» یعنی فرستاده‌ای از شهر مکه خوانده شده‌اند. وگرنه طبق فرمایش امام جواد علیه السلام، پیامبر به 72 زبان سخن‌‌‌‌‌ می‌گفتند و‌‌‌‌‌ می‌نوشتند.[3] البته ما منکر این نیستیم که ایشان هیچ‌جا و نزد هیچ کس خواندن و نوشتن یاد نگرفت. اما درس ناخوانده با بی‌سواد فرق دارد. پیامبر نزد هیچ بشری درس یاد نگرفت اما خداوند متعال در کنار همه‌‌‌‌‌ی علوم و قدرت‌‌‌‌ها و حکمت‌هایی که به ایشان عطا فرموده بود، دانش خواندن و نوشتن را هم یاد داده بود.

پس اولا به پیامبر‌‌‌‌‌ می‌گویند امّی چون از شهر «ام القری» بوده؛ ثانیا درس ناخوانده با بی‌سواد فرق دارد. پیامبر پیشِ کسی درس نخوانده بود ولی بی‌سواد نبود.

پیامبر خیلی غریب هستند بچه ها. دشمنان و حسودان در طول تاریخ سعی کردند شخصیت پیامبر را جوری نشان دهند که هیچ کس رغبت نکند برود ببیند حرف این شخص چه بوده. پیامبری که هر غریبه‌ای هم ایشان را‌‌‌‌‌ می‌دید،  محو تماشای چهره‌‌‌‌‌ی جذّاب و کلام گیرا و رفتار با شکوه‌شان،‌‌‌‌‌ می‌شد.

پیامبری که به قدری مهربان و دلسوز بودند که دم خانه‌‌‌‌‌ی تک تک مردم‌‌‌‌‌ می‌رفتند و به آن‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌ می‌گفتند اگر خواسته یا نیازی دارید به من بگویید تا کمک‌تان کنم؛ اگر مشکلی دارید به من بگویید تا برای‌تان رفع کنم و مثل یک طبیب مهربان برای درمان جسم و روح مردم از این خانه به آن خانه‌‌‌‌‌ می‌رفتند.

بارها به مردمی که کنارشان بودند‌‌‌‌‌ می‌گفتند اگر کسی را‌‌‌‌‌ می‌شناسید که مشکلی دارد و‌‌‌‌‌ نمی‌تواند پیش من بیاید، به من معرفی کنید یا حاجتش را به من برسانید تا کمکش کنم. هرکس هر موقع هر تقاضایی از ایشان داشت، او را رد‌‌‌‌‌ نمی‌کردند.

با آنکه جانشین خدا بر روی زمین بودند، هیچ‌وقت با مردم با غرور و تکبر صحبت‌‌‌‌‌ نمی‌کردند. همیشه اول سلام‌‌‌‌‌ می‌دادند. وقتی وارد جایی‌‌‌‌‌ می‌شدند، هرجا، جا بود،‌‌‌‌‌ می‌نشستند و دنبال جای مخصوصی برای خودشان نبودند. کارهای خود را به گردن دیگران‌‌‌‌‌ نمی‌انداختند. در هر کار خوبی مشارکت و کمک‌‌‌‌‌ می‌کردند، حتی به اهل خانه و خدمت‌کاران کمک‌‌‌‌‌ می‌کردند.

دعوت مردم را برای غذا‌‌‌‌‌ می‌پذیرفتند، مخصوصا با فقرا زیاد هم سفره‌‌‌‌‌ می‌شدند.

خیلی با ادب و خوش برخورد بودند. موقع حرف زدن با دیگران صدای‌شان را بلند‌‌‌‌‌ نمی‌کردند و به صورت افراد زل‌‌‌‌‌ نمی‌زدند.

برای کارهای دنیایی هیچ وقت عصبانی‌‌‌‌‌ نمی‌شدند.

با همه‌‌‌‌‌ی سرشلوغی‌های‌شان برای بچه‌‌‌‌ها وقت‌‌‌‌‌ می‌گذاشتند و با آنها بازی‌‌‌‌‌ می‌کردند. حتی اگر بچه ای از ایشان‌‌‌‌‌ می‌خواست که سوار دوش‌شان شود قبول‌‌‌‌‌ می‌کردند.

هر کسی که با مردم مهربان‌تر بود، بیشتر دوست داشتند.

همیشه حواس‌شان به پیرها و کودکان و آدم‌های غریب و تنها بود و کمک‌شان‌‌‌‌‌ می‌کردند.

هیچ وقت کسی را به خاطر اشتباهش سرزنش و شماتت‌‌‌‌‌ نمی‌کردند ... [4]

تصور زندگی کردن در کنار چنین شخصیتی هم لذت بخش است، چه برسد که واقعا در کنارمان باشد.

بچه‌‌‌ها؛ در همین زمان هم یک نفر هست که درست مثل پیامبر است. با همان مهربانی، با همان علم، همان جوانمردی، همان اخلاق حسنه، حتی همان چهره و قیافه. کسی که خدا به او هم مثل پیامبر لقب «رحمت عالمیان» داده. کسی که مثل پیامبر، پدرانه مراقب و نگران‌مان است. از دیدن شادی و خوشبختی ما شاد‌‌‌‌‌ می‌شود و از غم و گرفتاری‌مان ناراحت.

اما این همتای پیامبر، به امر خدا در غیبت به سر‌‌‌‌‌ می‌برد و بین ما ناشناس زندگی‌‌‌‌‌ می‌کند. روزی که بیاید و دست محبت پدرانه‌اش را بر سرمان بکشد، همه‌‌‌‌‌ی دردها، غم‌‌‌‌ها و گرفتاری‌های‌مان از بین‌‌‌‌‌ می‌رود. آن روز همه‌‌‌‌‌ی مردم مثل بچه‌ای که مدت‌‌‌‌ها در محیطی خطرناک و ناامن پدرش را گم کرده بوده و یکدفعه او را پیدا‌‌‌‌‌ می‌کند و در آغوشش آرام‌‌‌‌‌ می‌گیرد، حس آرامش، امنیت و خوشبختی واقعی را تجربه‌‌‌‌‌ می‌کنند.

از خدا بخواهیم ظهور آخرین فرزند رسول خاتم، حضرت مهدی را جلو بیاندازد تا با آمدنش ما هم طعم بودن در کنار پیامبر را بچشیم.

بسم الله الرحمن الرحیم * اللّهم کُن لِوَلیّک الحجة بن الحسن ...www.mohammadivu.org.MOHR

 

 

 

 


[1] "وَ كَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها": قرآن کریم، سوره شوری، آیه 7.

[2] بحارالانوار، ج 96، ص 79.

[3] علل الشرایع، ج 1، ص 124.

[4] منتهی الآمال، ص 33، 34 و 38. ؛ حیوة القلوب، ج 2.

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:477
این هفته:این هفته:3412
در مجموع:در مجموع:7094746
Center
Pagerank