تحقیق و گردآوری: آذر طاهری ( کارشناس ارشد برق – مخابرات سیستم ؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
«همیلتون الکساندر روسکین گیب»،[1] محقق و شرق شناس بزرگ معاصر، در سال 1895 میلادی در اسکندریه متولد شد. پدر و مادرش از اهالی اسکاتلند بودند. «گیب» دوران تحصیل را در اسکاتلند گذراند و در سال 1922 میلادی در رشته زبان عرب از دانشکده مطالعات شرقی در دانشگاه لندن فارغ التحصیل شد. در سال 1926 با سفر به خاورمیانه مطالعات و تحقیقات خود را در مورد اسلام و زبان عرب را گسترش داد و از نزدیک با مسلمانان و زندگی آنها آشنا شد. از جمله فعالیتهای علمی و پژوهشی وی میتوان به ویراستاری «دائره المعارف اسلام»[2]، استادی زبان عربی در دانشگاههای آکسفورد، لندن، هاروارد و ریاست مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد اشاره نمود. «همیلتون گیب» به جهت فعالیتهای علمیاَش از دولت انگلیس لقب «سِر» و از فرانسه نشان «لژیون دونور» گرفت. یکی از همکاران وی استاد ویلیام ر. پولک درباره وی میگوید:
«من برآنم که گیب را باید آخرین و بزرگترین شرق شناسان راستین شمرد.» [3]
این محقق مسیحی، در سال 1975 در انگلستان، زندگی را وداع گفت.
از «همیلتون گیب» آثار متعددی بر جای مانده[4] که از آن جمله میتوان به «اسلام، بررسی تاریخی»[5] اشاره نمود. این کتاب که در سال 1949 در لندن به چاپ رسید، جنبههای مختلف اسلام را با زبان و بیان خاص تحولات تاریخی شرح میدهد. او در قسمتی از این کتاب در مورد محمد (ص) چنین میگوید:
«باید اعتراف کرد که شخصیت محمد (ص) از ملغمه سخنان مبتذل و عوامانهای که نسلهای بعدی پیروانش به او نسبت دادهاند سخت زحمت دیده است. مع هذا در میان تودهای از جزئیات زیاد از حد عادی و انسانی، بی شک انسانیتی عظیم میدرخشد. همدردی با مستضعفان، ملایمت و نجابتی که به ندرت مبدل به قهر و غضب میشد (مگر در مواردی که ظاهراً نسبت به خدا بیحرمتی میکردند)، حتی حجب و حیا در روابط شخصی و بارقهای از شوخی و مطایبه؛ تمام اینها به نحوی شگفتانگیز با خلق و خوی و روح زمان او و پیروان روزگار او چنان بیگانه است که محملی جز بازتاب حقیقت وجود آن مرد نمیتواند داشته باشد.»[6]
«گیب»، محمد (ص) و سجایای اخلاقی او را چنین میستاید:
«مرکز تمام مشغلههای ذهنی او آموزش و پرورش و استقرار انضباط در میان افراد جامعه خود بود.»[7] «از نظر ما جای گفتگو نیست که تسلطی که محمد (ص) بر اراده و عواطف اصحاب خود داشت نتیجه نفوذ شخصیت وی بود و اگر چنین شخصیتی نداشت آنان اعتنایی به ادعای پیمبری او نمیکردند.»[8]
[1] Hamilton A.R.Gibb
[2] Encyclopedia of Islam.
[3] «اسلام، بررسی تاریخی»، همیلتون گیب، ترجمه منوچهر امیری، تهران انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول 1367، ص 12.
[4]مانند: «درآمدی بر ادبیات عرب»، «ادبیات نوین عرب»، «مطالعاتی در زمینه تمدن اسلام» و «جریانهای جدید در اسلام».
[5] Islam: An Historical Survey.
[6] «اسلام، بررسی تاریخی»، همیلتون گیب، ص 49.
[7] همان، ص 48.
[8] همان، ص 51.
امروز: | 4404 | |
این هفته: | 14938 | |
در مجموع: | 7534635 |