دوشنبه, 03 دی 1403   21. جمادی الاخر 1446
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

جایگاه و ارزش دوست در دنیای معاصر

عنوان: 

نوشته‌ی زیر، بخشی از مصاحبه‌ی روزنامه اطلاعات با مسعود بسیطی - مدیر مسئول بنیاد علمی فرهنگی محمد(ص) - با موضوع «جایگاه و ارزش دوست در دنیای معاصر»، در تاریخ 18 مهر 1401 است.

داشتن کسی که آرام جانِ آدمی باشد، یکی از دوست‌داشتنی‌ترین نعمت‌های زندگی محسوب می‌گردد؛ رفیق و همدمی که کنارش احساس امنیت و آرامش و سرزندگی داشته باشیم. گاهی، بهترین تجربیات زندگی ما با دوستان‌مان سپری می‌شود. بخش عمده‌ی خاطرات و آلبوم‌های عکس‌مان مربوط به افرادی است که هم خون ما نیستند ولی لحظات تلخ و شیرین زندگی‌مان با آنها سپری شده است. یافتن و نگهداری دوستان خوب از ضروریات زندگی اجتماعی است. لذا در این باره با مسعود بسیطی، استاد دانشگاه و مدیرمسئول بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) به گفتگو نشسته‌ایم.

   

-    لطفا درباره‌ی اهمیت دوست و دوستی توضبح دهید و بفرمایید اساساً رابطه‌ی دوستانه به چه نوع رابطه‌ای اطلاق می‌شود‌؟

-    بسیطی: انسان‌ها در طول تاریخ همواره به دنبال یک پناهگاه امن برای فرار از تنهایی و ترس و وحشت ناشی از آن بوده و هستند. تنهایی، می‌تواند حس نگرانی، عدم امنیت، نا آرامی، بی انگیزگی و حتی پوچی به فرد منتقل کند. به همین دلیل است که انسان که اساسا موجودی تنهاست، به یک موجود اجتماعی تبدیل می‌شود. در واقع، انسان‌ها به صورت فطری، به دنبال مأمن و پناهگاهی امن می‌گردند تا در آن، احساس امنیت خاطر، امنیت روانی، جانی و فیزیکی داشته باشند. یکی از آن پناهگاه‌های امن، وجود یک دوست خوب است. دوست خوب، می‌تواند اضطراب و استرس انسان را برطرف کند و به فرد، امنیت خاطر و خیال ببخشد و مهیا گر رشد فردی و اجتماعی ما گردد.

دوست، در زبان عربی معادلی دارد که بار معنایی کلمه‌ی دوست را خیلی عمیق‌تر به ما منتقل می‌کند.

صدیق؛ در زبان عربی به معنای دوست است. صدیق از ریشه «ص د ق» و به کسی که با تو زلال، شفاف و صادق است، گفته می‌شود. بنابراین، فردی که ما او را دوست خود می‌دانیم، در حقیقت باید یک صدیق باشد؛ آب زلالی که در عین حالی که ما به او پناه می‌بریم و این شأن را برای او قائلیم که مأمن ما باشد، مثل آیینه، تمام نیکی‌ها و یا پلشتی‌های ما را به نمایش بگذارد. دورو، منافق، ناراست نباشد. صداقت، زلالی و اخلاص از مهمترین صفات یک دوست است و به طورکلی صدیق، بهترین تعریف از یک دوست است. ما در آیینه‌ی یک دوست خوب می‌توانیم به خودشناسی و رشد و تعالی برسیم.

یکی از نقص‌های جامعه‌ی امروز این است که افراد، متأسفانه درگیر دوستی‌هایی می‌شوند که اصلاً آن صدق، صداقت و زلالی در آن وجود ندارد. در حقیقت دوستی‌ها در جامعه‌ی امروز ما سطحی است و بیشتر برای سزگرمی و فرار از مشکلات روزمره شکل می‌گیرند. عمق این دوستی‌ها بسیار کم است. چون دوست من، صدیقِ من نیست و من هم متأسفانه برای دوستم صدیق واقعی و آیینه زلال نیستم، طبیعتا هیچ رشد و تعالی هم در دوستی‌هایمان رخ نمی‌دهد. در واقع، از دوستی و دوست‌یابی، فقط به دنبال سرگرمی و وقت گذرانی هستیم و نمی‌خواهیم دوست‌مان عیوب ما را نشان‌مان دهد و عامل تغییرات مثبت و رشد و تعالی ما در زندگی شود.

   

-    برای دوست‌یابی باید چه آدابی را در نظر داشته باشیم؟

-    بسیطی: ما گاهی برای رفع نیازهای روزانه، دنبال یک جنس معمولی و کالای متوسط هستیم و از هر جایی هم می‌توانیم تأمینش کنیم. اما گاهی اوقات به دنبال یک جنس ویژه، خاص و ارزشمندیم. این مسئله در دوستیابی هم صادق است. یعنی ما می‌توانیم تنهایی و نیازمان به داشتن دوست را با افرادی پر کنیم که تنها وقت و عمر و مال‌مان با آنها بگذرد، و یا می‌توانیم کسانی را در جایگاه دوستی با خود بنشانیم که سبب کمال و پیشزفت‌های مادی، معنوی، تحصیلی، شغلی، اخلاقی در ما شوند. برای انتخابِ راه دوم، باید آداب دوست‌یابی را به کار بندیم.

در حقیقت، آداب دوست‌یابی استانداردهایی در انتخاب دوست هستند که اگر ما آن استانداردها را نشناسیم یا رعایت نکنیم، ممکن است دوستی ناصادق انتخاب کنیم که نتواند مأمنی امن و پناهگاهی مناسب برای ما باشد.

در آداب دوست‌یابی، نخستین اصلی که به کارِ ما می‌آید عقل و خرد است. منظور ما از عقل و خرد، فکر و هوش نیست، زیرا فکر و هوش از ابزارهای عقل و خرد هستند. عقل، ابزاری است برای تشخیص خوب از بد، زشت از زیبا، درست از غلط و خیر از شر. عقل، ارزشمندترین و گرانسنگ‌ترین نعمت خداوند به انسان است. چراکه ابزار تشخیص است و هر نوع تشخیصی که من و شما در زندگی می‌دهیم منشاء عقلانی دارد. مثلاً وقتی می‌یابیم این کار زشت است، آن کار خوب است، این تشخیص، با ابزار عقل، انجام می‌شود. اصولا در مکتب ما پرستش خداوند، عمل کردن ما به تشخیص‌های عقل است. هرگاه ما به تشخیص عقل عمل کنیم در حال پرستش خداییم و هر گاه تشخیص عقل را وانهیم و به آنچه صرفا دوست داریم عمل کنیم در حال معصیت الهی هستیم.

از نظر بنده به عنوان کسی که بیش از 20 سال در حوزه‌های اجتماعی و دینی فعالیت کرده‌ام، بهترین دوست هر انسانی عقل و خرد اوست. البته مربیان الهی هم همواره بر همین نکته تاکید داشته‌اند. به عنوان نمونه امام رضا علیه السلام می‌فرمایند «دوست هر انسانی عقل او و دشمنش جهل اوست».

اما از آنجا که عقل، همجنس ما نیست (جنس عقل، نور است) که در وقت ناامنی در آغوش او آرام بگیریم، از قابلیت‌هایش، در انتخاب آن آرام جان و دوست صدیق که بتواند خلأ تنهایی‌مان را پر کند، بهره می‌گیریم. اگر در آداب دوست‌یابی، از قوه‌ی تشخیص عقل کمک نگیریم، در انتخاب دوست، حتما دچار مشکل خواهیم شد و ممکن است با فردی دوست شویم که صدیق ما نباشد، خیرخواه ما، عامل رشد ما و پناه امن‌مان نباشد. که البته متاسفانه چنین دوستی‌هایی در این زمانه خیلی فراوان‌اند.

پس اصلی‌ترین مرحله از آداب دوست‌یابی، استفاده از ابزار عقلانیت و خردورزی است. زیرا عقل به ما می‌گوید این فردی را که به عنوان دوست انتخاب کرده‌ای آیا انسان درستکاری است یا انسان بدکاری است؛ آیا انسان حق‌پذیری است یا انسانی است غیرحق‌پذیر؛ آیا انسان خیانت‌کاری است یا انسان مطمئن و متعهدی است؛ آیا انسان صادق، شفاف و روراستی است یا انسانی خائن، حسود و بخیل است؛ ...

در آداب دوم دوست‌یابی، باید کسی را انتخاب کنیم که بتواند ما را رشد دهد و به یک انسان فرهیخته و متعالی با عقلانیت، حق پذیری و تعهد و صداقت بیشتر تبدیل کند.

   

-    آیا برای تعداد دوستان می‌توان کمیت در نظر گرفت یعنی هر فردی باید تعداد محدودی دوست داشته باشد و یا می‌توان گستره فراوانی برای دوستان در نظر گرفت؟

-    بسیطی: ضرب‌المثلی در زبان فارسی داریم که می‌گوید هزار دوست، کم است و یک دشمن، بسیار. مبنای بحث من، در پاسخ به این سوال هم، بر اساس عقل و خرد است. اگر در دوست‌یابی خردورزی را رعایت کنیم، هزار دوست هم می‌تواند کم باشد ولی اگر انتخاب‌هایمان بر پایه‌ی عقل نباشد، یک دوست هم می‌تواند زیادی باشد! دوستی که انسان را به بیراهه، نابودی، فساد، ورشکستگی، دوری از خوبی‌ها، ... بکشاند، در واقع، همان دشمنی است که یکی از آن هم خیلی زیاد است!

معیار عقل و خرد را که وسط بیاوریم، دوستی را انتخاب می‌کنیم که صدیق باشد. صدیق بودن سه شرط دارد: حق پذیری، تعهد، صداقت. اگر عقل را محور قرار دهیم، دوستی را انتخاب می‌کنیم که هرچه برای خود می‌پسندد، برای من هم بپسندد. حالا شما بگویید. اگر دوست ما، صادق باشد، امین باشد، حق پذیر باشد و هر چه برای خود می‌پسندد، برای من هم بپسندد، آیا می‌توان برایش از نظر کمّی محدودیت قائل شد؟ آیا عاقلانه نیست که اطراف‌مان را با هر تعداد که می‌توانیم از این نوع اشخاص پر کنیم؟ اما از آنجا که تعداد چنین افرادی زیاد نیست، بهتر است به جای تمرکز بر کمّیت و تعداد دوست، بر کیفیت، متمرکز شویم و دنبال فردی باشیم که از نظر عمق و کیفیت بیشتر واجد صفاتی که ذکر کردیم باشد.

   

-    آیا جنسیت در دوستیابی مؤثر است، مثلاً می‌توان گفت زنان دوستان بهتری نسبت به مردان هستند؟

-    بسیطی: واقعیت این است که دنیای زنان و مردان از نظرروانشناسی بسیار با هم متفاوت اند و به تعبیر من دو کهکشان با فواصل سالهای نوری از هم هستند. به دلیل وسعت و پیچیدگی این بحث علمی فعلا از کنار این موضوع مهم می گذریم و تفضیل آن را به فرصتی دیگر موکول می کنیم. اما در پاسخ شما باید عرض کنم این امر به همان نشانه‌های سه‌گانه‌ای که عرض کردم بستگی دارد و پایه‌اش به خردورزیِ فرد باز می‌گردد، نه جنسیت. باید ببینیم آیا یک دوست در مسیر رشد و تعالی فرد مؤثر بوده‌ یا نه. در ادبیات فارسی ضرب‌المثلی داریم که به دوستی خاله خرسه معروف است و در مورد کسی به کار می‌رود که دوست دارد به دوستش کمک کند اما به جهت اینکه از نظر عقل و خرد بالا نیست، سهواً به دوستش آسیبی می‌زند یا یک اتفاق ناخوشایند برای وی رقم می‌زند. این اتفاق چه در آقایان و چه در خانم‌ها، چه در دوست‌های هم جنس و چه در غیر همجنس، می‌تواند بیفتد. خلاصه این که مسئله‌ی جنسیت، به تنهایی موضوعیت ندارد و به فاکتور عقلانیت وابسته است.

   

-    چرا حفظ رابطه‌ی دوستی سخت است و آیا دوستان قدیمی برای انسان ارزشمندترند یا می‌توانیم تنوع دوستی در نظر بگیریم و در دوران مختلف دوستان مختلف داشته باشیم؟

-    بسیطی: چنانچه عرض کردم ما برای اینکه امنیت و آرامش خیال بگیریم به دوست و دوستی پناه می‌بریم. حتماً دوست ما هم متقابلا نیازهایی دارد که باید ما برایش تأمین کنیم. اما بسیاری از افراد در دوستی یک سویه هستند، در حالی که دوستی یک طرفه دوامی ندارد و محکوم به شکست و فناست.

اگر از دوست خودم حس خوب، امنیت و آرامش خیال بگیرم متقابلاً من هم برای دوستم باید به همان نسبت امنیت و آرامش فراهم کنم. همانطور که گفتم هرچه برای خودم می‌پسندم باید برای دوستم هم بپسندم و وقتی که در دوستی‌های امروزه به اصطلاح یکی از طرفین کم می‌گذارد یا نسبت به دوستش بی‌معرفتی و کم معرفتی می‌کند طبیعتاً این دوستی عمرش بسیار کوتاه خواهد بود.

اما اینکه دوستان قدیمی بهترند یا جدید، باید گفت دوستی‌ای بهتر است که در آن صفاتِ اشاره شده (حق پذیری، تعهد و وفاداری، صداقت) در میان طرفین وجود داشته باشد. این مبنا طبیعتا هم می‌تواند دوستان جدید را شامل شود و هم قدیمی را! واضح است دوستی‌ای که همراه با عقلانیت، حق پذیری، وفاداری، صداقت و زلالی باشد، ماندگارتر هم هست. البته باز هم تاکید می‌کنم همه‌ی این‌ها باید دو طرفه باشد و ما هم در مقابل دوستمان سعی کنیم در حد وسع خود همین خیرها و خوبی‌ها را تأمین کنیم.

   

-    دوستی مذموم به چه نوع دوستی اطلاق می‌شود؟

-    بسیطی: هر دوستی‌ای که در آن حق پذیری، عقلانیت، وفاداری، امانت داری و صداقت نیست قطعاً دوستی‌ای مذموم، زشت و پر خطر است.

   

-    چه زمانی باید به یک دوستی خاتمه دهیم؟

-    بسیطی: بازهم خوانندگان عزیز را ارجاع می‌دهم به همان مبانی خردورزی. ما در مبانی دینی‌مان به شدت از دوستی با احمق نهی شده‌ایم. از مبانی دیگر این است که از دوستی با انسان حسود بپرهیزیم. به ما تأکید شده از انسان بخیل فاصله بگیریم و با او دوستی نکنیم. بنده به اقتضای شغلم چون مشاور خانواده و نوجوانان و جوانان هستم، دوستی‌های زیادی را می‌بینم که شکست خورده‌اند و اکثرا دوستی هایی هستند که فاکتورهای عاقلانه را در دوست‌یابی لحاظ نکرده‌اند و صرفاً برای وقت گذرانی سطحی و زودگذر با فردی دوست شده‌اند که حسود، خیانتکار یا دروغگو و ... است. شکل‌گیری این دوستی‌ها به شدت برای احساسات، عواطف و آبروی ما آسیب‌زاست.

نکاتی که مطرح کردم اصلی‌ترین موارد آسیب‌زا در دوست‌یابی است. انسان احمق و ابله، قدرت تشخیص خوبی و بدی ندارد و در دوستی با این افراد دچار هزینه‌های فراوانی مادی و معنوی خواهیم شد. این آسیب‌ها می‌تواند منجر به آسیب‌های اجتماعی یا خانوادگی عمیقی شوند و یا ممکن است عِرض و آبروی ما از بین برود. اصولاً فرد احمق بدترین مورد برای دوستی است یا مثلاً فرد حسود اساساً نمی‌تواند موفقیت ما را شاهد باشد و به جای اینکه پشتیبان و حامی‌مان باشد، تبدیل به یک ترمز مداوم برای رشد و تعالی ما می‌شود و پیوسته ما را در مسیر پیشرفت متوقف می‌کند. انسان حسود نمی‌تواند تعالی و خوشبختی ما را مشاهده کند. به هیچ وجه در میان نزدیکانمان و دوستانمان اجازه‌ی ورود به افراد حسود را ندهیم و هرگاه متوجه شدیم دوست‌مان چنین خصلتی دارد، به آن دوستی، خاتمه دهیم.

     

-    انسان چقدر از دوستانش تأثیر می‌گیرد؟

-    بسیطی: یکی از مباحث مهم در روان شناسی، بحث مجاورت است. ما می‌گوییم مجاورت مساوی است با مشابهت. یعنی اگر بخواهیم ببینیم فردی دارای چه نوع شخصیتی است و چه نوع تیپ روانی دارد، چه آداب و رسومی را رعایت می‌کند و خط قرمزهای او چیست، می‌توانیم به دوستان نزدیک و صمیمی او نگاه کنیم و ببینیم آنها چه اخلاق و رفتار و تفکراتی دارند. چراکه مجاورت مساوی است با مشابهت و افراد روی دوستان صمیمی‌شان به اندازه‌ای اثر می‌گذارند که می‌توانند معرف شخصیت یکدیگر باشند. در متون تربیت دینی ما هم آمده و بزرگان دینمان فرموده‌اند هرکه را قصد داری بشناسی به دوستان نزدیکش نگاه کن، او قطعاً شبیه آن فرد خواهد بود.

   

-    آیا درباره‌ی اهمیت دوست و نکاتی که باید در دوستی‌هایمان رعایت کنیم، در مبانی دینی ما هم مطلبی آمده است؟

-    بسیطی: به وفور. در تعریف من دین برنامه‌ی ایده آل و در عین حال کاربردی زندگی است. پس دین از زندگی روزمره انسان ها و نیازهایشان جدا نیست و اساسا آمده تا به ما کمک کند از روشهای عاقلانه و صحیح نیازهایمان را برطرف کنیم و مسیر خوشبختی را بپیماییم. پس دین نمی تواند درباره ی چنین مقوله ی مهمی ساکت بوده باشد و ما را راهنمایی نکرده باشد.

جملات بسیار نابی از امیر مومنان حضرت علی علیه السلام در بابِ اهمیت دوستیابی و حفظ دوست یا همان آداب نگهداری دوست و ارزش دوست و اینکه چگونه دوست می‌تواند سکوی پرتابمان باشد، بیان شده است. دقیقاً بخشی را که درباره‌ی مبانی تربیتی و آسیب شناسی دوستانِ بد توضیح دادم، 1400 سال پیش در متون دینی ما به آن تأکید شده و قبل از اینکه ما با مبانی روان شناسی، تجربه، آزمون و خطا به آن برسیم در مبانی دینی بر آن تأکید شده است.

به عنوان نمونه در نهج‌البلاغه می‌بینیم حضرت امیر مثلا از دوستی با دروغگو به شدت نهی کرده‌اند، یا از دوستی با خائن، از دوستی با احمق، قویاً منع کرده‌اند. و یا امام صادق علیه السلام صفاتی را برای دوست لایق بر می شمارند که قابل تأمل و راهبردی است. ایشان درباره ی ویژگی های یک دوست خوب می فرمایند: 1) چیزی را که دارد، از تو مضایقه نکند، 2) هنگام سختی ها و ناراحتی ها، تو را تنها نگذارد، 3) اگر به جایگاه و مقام بالاتری رسید، در دوستی و رابطه اش با تو تغییری ایجاد نکند، 4) ظاهر و باطنش یکی باشد، 5) زینت تو را زینت خود بداند و زشتی و پلیدی تو را زشتی خود بداند.

یا امیر مومنان درباره ی اهمیت وجود دوست خوب، می‌فرمایند: «مَن لا صَدِيقَ لَهُ لا ذُخرَ لَهُ» یعنی: كسى كه دوستى ندارد، سرمایه و اندوخته‌‌ای ندارد. چند نفر از ما به دوستی و دوستان خود، به دیدِ یک سرمایه ی ارزشمند نگاه کرده‌ایم؟ و اساسا آیا کسانی که به عنوان دوست خود برگزیده‌ایم، سرمایه‌ای در خور و ارزشمند هستند؟

در جایی دیگر حضرت امیر می‌فرمایند: « الصَّديقُ أقرَبُ الأقارِبِ». دوست، نزديكترين خويشاوند است. من در بسیاری جلسات مشاوره می‌بینم که یک دوست از خواهر و برادر فرد به او نزدیک‌تر و دلسوزتر است و حالا اگر این دوست، خوب باشد تأثیرات خوب می‌گذارد و اگر بد باشد تأثیرات منفی و بد در ما می‌گذارد.

خلاصه آن که در مبانی دینی ما به اهمیت دوست و کیفیت دوستی به وفور پرداخته شده، اما بنده می‌خواهم از یک منظر دیگر هم به این سوال شما پاسخ بدهم. همانطور که عرض شد، انسان به دلیل تنهایی ذاتی خویش و برای پر کردن خلأ آن تنهایی، پیوسته به دنبال دوستی برای فرار از تنهایی خویش و پناه بردن به دوست خوب است و طبیعتا از این رابطه، به دنبال کسب آرامش، امنیت و رشد است. مربیان الهی، در آموزه‌های خود به ما یک محبوب، یک انیس و مونس دلسوز، رفیق شفیق، یک پناهگاه امن و قدرتمند، معرفی کرده‌اند که از هر دوستی بیشتر و بهتر می‌تواند برای ما آن آرامش و امنیت و رشد را که از رابطه‌ی دوستانه انتظار می‌رود، فراهم کند. کسی که ما را بهتر از خودمان می‌شناسد و به رشد و تعالی و خوشبختی ما، بیشتر از خودمان مشتاق است. کسی که در حمایت از ما و همراهی با ما، هیچ قدرتی جلودارش نیست. کسی که هر لحظه و در هر شرایطی می‌توانیم روی کمکش حساب کنیم. کسی که پیام آور رحمت، او را در دعای پرمغز جوشن کبیر، اینگونه معرفی می‌کند:

یا حَبیبَ مَن لا حَبیب لَه: ای دوست و حبیبِ آن کسی که هیچ حبیبی ندارد

یا طَبیبَ مَن لا طَبیب لَه: ای طبیب جانِ آن که هیچ طبیب و درمانگری ندارد

یا شَفیقَ مَن لا شَفیق لَه: ای دلسوزِ هر آنکس که دلسوزی ندارد

یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَه: ای مدارا کننده با هر که مدارا کننده‌ای ندارد

یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَه: ای فریاد رسِ هر که هیچ فریاد رسی ندارد

یا دَلیلَ مَن لا دَلیلَ لَه: ای راهنمای هر که در زندگی راهنمایی ندارد

یا اَنیسَ مَن لا اَنیسَ لَه: ای مونس هر که انیسی ندارد

یا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَه: ای سرمایه‌ی آن که هیچ اندوخته‌ای ندارد

یا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَه: ای نگهدار و نگهبان هر که هیچ نگهدار و نگهبانی ندارد

یا أقرَبَ مِن کُلِّ قَریب: ای نزدیکترین نزدیکان

یا أحَبَّ مِن کُلِّ حَبیب: ای محبوب‌ترین محبوبان

شما دیگر کجا می‌توانید چنین رفیق شفیق و پناهگاه امنی پیدا کنید؟ چه کسی را می‌توانید بهتر، رفیق‌تر، نزدیکتر و صمیمی‌تر از خالق مهربان‌تان پیدا کنید و با او انس بگیرید و خلأ تنهایی‌تان را با ارتباط با او پر کنید؟

   

-    از نکات معنوی که یادآوری فرمودید بسیار سپاسگزارم. به عنوان آخرین سوال می‌خواستم بپرسم با توجه به اینکه در حال حاضر شبکه‌های اجتماعی گسترش فراوانی یافته‌اند و یافته‌و زمینه‌ی دوستی‌ها در این شبکه‌ها بسیار زیاد است آیا می‌شود به این نوع دوستی‌ها اعتماد کرد و یا آنها را مثل دوستی‌های واقعی و حقیقی در نظر گرفت؟

-    بسیطی: حوزه‌ی دنیای دیجیتال و فضای مجازی، آینده‌ی نسل حاضر بشر بر روی زمین است. ما هرچه جلوتر می‌رویم دنیایمان مجازی تر می‌شود. همین الان در حوزه‌ی متاورس شما شاهد خانه‌های مجازی و دوستان مجازی هستید. متأسفانه برخی از عزیزان کارشناس در این باره، به صورت صفر و یک برخورد می‌کنند. یعنی یا مطلقاً دوستی‌ها و هر نوع ارتباطی در فضای مجازی را منفی می‌دانند و یا چشم و گوش بسته هر آنچه در فضای مجازی می‌آید را می‌پذیرند و معتقدند این دنیای آینده‌ی ماست و نباید از آن عقب بمانیم. من هر دوی این روشها را غلط و توأم با افراط و تفریط می‌دانم. اگر بخواهم ابزاری معرفی کنم که با آن بتوانیم تشخیص بدهیم چه نوع دوستی‌ای در فضای مجازی قابل تأیید یا رد است، دقیقا بر می‌گردم به همان ابزارهای نخستین که در موردش بحث کردیم. اگر دردوست‌یابیِ مجازی، عقلانیت و خرد را به کار ببریم، آسیب نمی‌بینیم یا کمتر دچار آسیب خواهیم شد. عقل و خرد اجازه نمی‌دهد با دوستانی که در فضای مجازی با انسان ارتباط برقرار می‌کنند و ما حتی از جنسیت یا سن حقیقی آنها با خبر نیستیم، همانند دوستی که ده سال است او را می‌شناسیم و در کنار ماست، رفتار کنیم.

بنابراین نمی‌توان دوستی‌های مجازی را به طور کامل رد یا تأیید کرد و مانند هر شرایط دیگری نیازمند آن هستیم که از ابزار ارزشمند عقل که خداوند در اختیارمان قرار داده، استفاده کنیم.

گم شده و حلقه‌ی مفقوده اصلی نسل ما تربیت عقلانی است. تربیت عقلانی فرزند، می‌تواند کمک کند آن‌ها در فضای مجازی یا آسیب نبینند یا کمترین آسیب را تجربه کنند. متأسفانه تربیت عقلانی در جامعه‌ی ما یک گوهر نایاب و ناشناخته است و به همین دلیل است که می‌بینیم فرزندانمان هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی، دچار آسیب‌های متعدد می‌شوند و یا حتی به دیگران آسیب می‌زنند. چراکه انتخاب‌ها و رفتارشان عقلانی نبوده است.

امیدوارم نسل امروز که بی‌مربی و راهنما هستند، کمترین آسیب را تجربه کنند و بستر تربیت عقلانی روز به روز در جامعه‌ی ما مهیاتر شود و کسانیکه در این حوزه‌ها دغدغه مند هستند بتوانند با آموزش مبانی تربیت عقلانی آن‌ها را به مسیر درست هدایت کنند تا کمترین آسیب را در جامعه شاهد باشیم.

www.mohammadivu.org.MOHR

   

      

    

 

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:1017
این هفته:این هفته:9264
در مجموع:در مجموع:7614877
Center
Pagerank