گردآوری و تلخیص: الف. کیومرثی (کارشناس فناوری اطلاعات؛ این آدرس پست الکترونیک توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )
مقایسه اصحاب امام حسین علیه السلام و حواریون
گزیده ای از: سخنرانی پدر دکتر جرج خوام البولسی (رییس دانشکده الهیات مسیحی در حریصای لبنان)
برگرفته از کتاب: «پدر، پسر، روح القدس» نوشتهی محمد رضا زائری[1]
محبت، عقلانیت، انسانیت، کیاست، شجاعت و ... ویژگیهایی است که از سرچشمه زلال معارف و اخلاقِ امام حسین علیه السلام به اصحابش - که وفادارترین یاوران در طول تاریخ لقب گرفته اند - سرایت کرده است. یاران امام حسین علیهالسلام آنچنان زیبا و عمیق از پیشوای خود تاثیر گرفتند که پس از هزار و چهار صد سال، هنوز هم فرهیختگان جهان – اعم از مسلمان یا غیر مسلمان - واله و شیدای شخصیت آنها هستند.
نوشتار زیر از بیان اندیشمندی مسیحی به نام «پدر دکتر جرج خوام البولسی»، برخی ویژگیهای یاران امام حسین را برشمرده و ایشان را با حواریون حضرت مسیح مقایسه نموده است:
شباهت میان اصحاب امام حسین علیه السلام و حواریون حضرت مسیح علیه السلام
امام حسین علیهالسلام مانند حضرت مسیح علیهالسلام ، در پیرامون خویش، پارهای از اصحاب و ملازمان، گرد هم آورده بود. آنان، در سفر و حَضَر با وی بودند. در ظاهر و باطن و در دل و صورت، نسبت به امام علیه السلام اخلاص داشتند؛ چه، او را به لحاظ داشتن خصلتهای والا، شهامت و ارجمندی که مرگ را به سُخره میگرفت، الگو و نمونه میدانستند.
اجازه دهید به زوایا و ابعاد و جزئیات این ویژگیها بپردازیم تا از پیکرة کلی آن، جواهراتی بسازیم که سینة الگو خواهان را زینت بخشد و موعظهای نیکو برای موعظه خواهان گردد که این مسبّب افتخار و سربلندی خاندانی است که به این شهدای قهرمان و بزرگ انتساب دارند.
امام حسین بن علی (درود خدا بر آنان باد) بعد از اطلاع از کشته شدن مسلم بن عقیل و عبدالله بن یقطین (برادر رضاعیاش) و هانی بن عروه، از مردان خود خواست چنانچه مایل باشند، از ادامة همراهیاش منصرف شوند تا بدینسان، چیزی را که خود عزم را بر آن جزم کرده بود بر آنان تحمیل نکند و در عین حال، عواطف والا، بزرگمنشی و ارجمندی یک مؤمن را به نمایش بگذارد. پس، زهیر بن القین در چکامهای خطاب به وی چنین گفت: ای فرزند رسول خدا صلی الله و علیه و آله، سخنانت را شنیدم. حتی اگر دنیا برای ما سرای جاودانهای بود و ما در آن برای همیشه زندگی میکردیم، شهادت همراه تو را بر ادامة زندگی ترجیح میدادیم.»
چنین جرئت و شهامتی، دارای دو رکن و پایه است: یکی عقیده و اندیشة تابناک و دیگری اخلاص. و این، نتیجهای است که توانستم از این جمله فهم نمایم. عقیده یعنی ایمان راسخ و مستحکم به اینکه دنیا و زیباییهای آن، زوال پذیر است و این نگرش، همچون عطر دلانگیزی سراسر سخنان زهیر را فراگرفته بود.
همین موضوع، نیز از جملات «پطر»،[2] هنگامی که اهالی روم را مخاطب قرار داد، تراوش کرد:
«چه کسی ما را از محبت مسیح علیه السلام جدا خواهد کرد؟ فشارها و محدودیتها؟ سرکوبها؟ گرسنگی؟ برهنگی؟ خطرها و تهدیدها؟ یا شمشیرها؟»
به واقع، هیچ نوع زندگی، بدون حرکت به سوی آفریدگار هستی، معنی ندارد. چه نیکو است که زندگی مصروف شناخت خدا شود، به جای پنهان شدن در لفافة ادعاهای بیهودهای که صورت حق به آن پوشانده شده است و آن کامجویی از زیباییها و خوشیهای زوال پذیر است. چنانچه نفس آدمی، ایمان و عقیدهای راستین و مستحکم نسبت به این رهیافت پیدا کند، آنگاه به سرای جاودانه و آکنده از نعمات الهی دست خواهد یافت و از میان سایر نفوس در زمین، کناره خواهد گرفت.
و اما اخلاص، رکن دوم جرئت و شهامت، که در سخنان زهیربنالقین، نمایان است، عبارت از آمادگی داشتن برای مرگ در راه محبوب است. بلی، هنگامی که آدمی طناب زندگیاش را به ایمان گره بزند، اخلاص، بسان خورشیدی که سپیدهدمان طلوع میکند، از میان جوارح وی ظهور و بروز خواهد کرد. «پطر» و «یوحنا» از رسولان و حواریون حضرت مسیح، به تهدید احبار یهود بیاعتنایی نشان میدهند آنگاه که به آنان میگویند: «مطلقاً حرف نزنید و به نام مسیح، تعالیم وی را پراکنده نکنید.» آنان در پاسخ میگویند: «خود داوری کنید، آیا منصفانه است که در محضر خداوند، به حرفهای شما گوش فرا دهیم و به تعالیم خدا، اهتمام نشان ندهیم؟ ما، نمیتوانیم درباره چیزی که آن را لمس کرده و شنیدهایم، حرفی نزنیم.»
عزت و عظمت یاران حسین را همین بس که با جانهای خویش از نوادههای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت او حمایت کردند و برای آنان افتخاری جاودانه است که، هرگاه که یاد رسول و اهل بیت او شود، خاطرة همراهان امام حسین علیه السلام نیز آورده میشود. آنان، به هنگامی که مردم از پیرامون امام حسین علیه السلام پراکنده شدند، به گرد او آمدند و هنگامی که بسیاری از مردم عراق بعد از اعلام مبایعتشان، از یاریاش دریغ ورزیدند، او را ترک نکردند، در حالی که شمارشان اندک بود. نافع بن هلال به امام حسین علیه السلام گفت: «با رشادت و سربلندی، ما را به هر سو که خواستی، شرق و یا غرب، حرکت ده و ما را با خود ببر ...» آنان خود را تمام عیار به وی سپردند؛ زیرا، پایبندی او را به عروة الوثقی لمس کرده و از اینرو، به راههای در پیش رو بیاعتنا بودند و فقط به کیاست فرماندهشان و راه و رسم او اتکا داشتند.
ویژگیهای اصحاب امام حسین علیه السلام
اصحاب امام حسین علیه السلام دارای ویژگیهایی بودند که به ندرت در میان سایر مردان دیده میشود. به برخی از این ویژگیها اشاره میکنیم. ویژگیهایی که بسان عتیقهای میماند که درک زوایا و ابعاد آن، مستلزم گذراندن وقت و زمان نه چندان اندک است. اجازه دهید، اندکی در خصوصیات این مردان آزاده که آقا و سالار خود را تا لحظههای آخر همراهی کردند تفحص کنیم.
الف: نخستین ویژگی، پایداری این صحابه در قبال شرایط ناگوار است؛ دلهایشان در مسیر یاری امام حسین علیه السلام و جانفشانی در راه او و طرد منویات نفسانی، قرار گرفت. چنین پایداری، قابل تفسیر با زبان معمولی نیست و قابلیت تحلیل و تفسیر ندارد، بلکه آدمی باید با زبان و با ذهنیت باطنی به تفسیر آن بپردازد.
ب: وحدت درونی و همدلی آنان با امام علیه السلام با غیرتمندی جهت رویارویی با دشمنان آمیخته بود. چقدر پیک و پیغام برای ترغیب آنان برای ترک حمایت از امام علیه السلام و چقدر وعده و وعید قبل از وقوع فاجعه حزنانگیز کربلا فرستاده شد! هربار از این پیکها و وعدهها میرسید، بر پایداری آنان برای جانفشانی افزوده میشد.
ج: خروج یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام از خانه و کاشانهشان و حرکت آنان به سوی عراق، صرف نظر از دشواری سفر و مسیر، بر پایة تصمیمی قاطع و غیراجباری صورت گرفته و در عین حال، نسبت به از دست دادن شادی و شادکامیشان غمگین نبودند. به علاوه اینکه از نگاه خشمآلود زمامدار ستمپیشه و مستبد، بر خود نلرزیدند، بلکه حرکت خود را فداکاری و جانفشانی و همداستانی و اتحاد برای اعتلای کلمة حق - مطابق آنچه که در ذهن داشتند - به حساب آوردند. از اندک بودن شمارشان، واهمهای به خود راه ندادند و از اینکه به سوی مرگ شتابان هستند، گامهایشان را آهسته برنداشتند.
د: انقلاب اجتماعی که شرارههای آن در سینة یاران امام علیه السلام وزیدن گرفت، در کتاب علمای شیعه، به طور برجسته، مورد توجه قرار گرفته است و این از ویژگیهای مبارزة قهرمانانهای است که کارزار هولناک کربلا شاهد آن بوده و به آن فاجعه دردناک منتهی گشت.
فداکاری در راه حق و نیل به سعادت اخروی
فداکاری، حق و سعادت اخروی، سه مفهوم تفکیک ناپذیر و به هم پیوستهاند. با این حال، هرکدام از آنها ممیزههای خود را دارند.
ممیزة فداکاری و جانفشانی، بذل و بخشش است و نخستین آن بذل و بخشش جان است و سپس بذل و بخشش دارایی.
ممیزة حق، عبارت از تطابق میان فعل و ذات حق است و البته درجاتی دارد. درجة مهم آن، پاکیزه ساختن ذات آدمیزاد و رهایی آن از فرومایگی و پستیهای دنیاست.
ممیزة سعادت اخروی، عبارت از جاودانگی تهی از کیف و خوشی است.
این سه مفهوم والا، دارندگان آنها را سربلند و والا میسازند و آنان را بر همگان برتر ساخته و به جاودانگی فناناپذیر میرسانند، به طوری که در میان اقوام خویش، به الگوی ماندگار مبدل میشوند. به همین دلیل دنبال کنندگان راه حق، قدیس و مطهر نامیده می شوند و نیکوکاران، به دلیل اقامت و اسکانشان در بهشت جاودانه خدا رستگارند.
یاران مسیح علیه السلام و امام حسین علیه السلام به این درجات، با راه و شیوههای خود، دست یافتند و هرکدام از آنان، راه مقتدا و پیشوای خویش را پیمودند. آنان و شیوة زندگیشان، با وجود تفاوتهای محیطی برای ما، به منزلة الگو محسوب میشوند. آنان بر گردن ما حق دارند تا کردارشان را به یاد بیاوریم و به حماسهای که آفریدند، مفتخر و مباهی شویم تا بدینسان، به منتی که خداوند از طریق آنان بر ما نهاده است، اقرار کنیم.
امروز: | 962 | |
این هفته: | 17564 | |
در مجموع: | 7537261 |